تنهای تنها .....

 

سلام...
اجی اومد خونمون... کلی با هم حرفیدیم ...بد نبود....
داریم نزدیک میشیم به مدسه رفتن ... چه قد بد ....... اصن حوصله ندارم دوباره......... خوش به حال دانشجوها .........
اتفاق خاصی نیفتاده فقط این که دعا کنید برا بازم........

راسی واس اون اپی که گذاشتم به پسرا اگه برخورد عذر میخوام ولی حقیقت تلخه ..... همه پسرا همین هستند

+نوشته شده در چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:,ساعت19:34توسط نازنین | |

سلام ....

 

باش اشتی کردم... قرار شد یکشنبه هم دیگرو ببینیم  ........

از دسش که ناراحتم بیاد خونمون هم کلی باش دعوا میکنتم .......... ولی دوس ندارم نداشته باشمش .............. هر چند اون  زیاد به من کمک نمیکنه ولی دوسش دارم ...متاسفنه نمی تونم ولش کنم ...... مث خیلی از دوستام .... چـــــــــــنـــــ د  خیلی وفته دور شدیم از هم ولی بازم همین که هس برام بسه .........

یکی از دوستان نظر داده بود گفته بود ی جور نوشتی انگار طرفت پسره ... من دو سه بار لفظ اجی رو اورده بودم دوست عزیز بدشم من اگه بخوام با پسر جماعت حرف بزنم که عمرا چون پشت دستمو داغ کردم دیگه نرم سمت این جماعت ..... این طوری که نمیحرفم ....اون میشه مسایل خصصوصی که تو وب فقط فش میدم به طرف دیگه هم نمیگم میخوام بازم باش باشم چون میشه منت کشی ... منم کعه عمرا اهل این کارا نیسم .... اونم با این جماعت .... به پسرا بر نخوره تو رو خدا هر کس ی نظری داره دیگه .... نظر منم این بود

ولی بازم دعــــــــــا کنــــــــیـــــد برام من واقعا از تنهایی میترسم ... دوس دارم ی دوست درس حسابی پیثدا کنم ... که ارزش داشته باشه ... مرام و معرفت حالیش باشه ...

+نوشته شده در پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب:,ساعت21:10توسط نازنین | |

 

سلام
چطورید ؟ وای چه قد خوشحالم به زودی اجی میبینم ... کلی انتظار این روز رو میکشیدم ....   وای هر چی میگذره به شروع مدرسه ها نزدیک تر میشیم ...اه اصن حوصله مدسه رو ندارم..... یکشنبه میرم مدسه مانتو مو عوض کنم زنه 2 سایز بزرگتر داده بهم فک کن ... رنگ سبز..... خدا کنه امسال سال خوبی باشه
چند زوز پیش داشتم فک میکردم..من با چه دمایی دوست بودم تا الان که فقط به ی جواب رسیدم نمک به حروم و قدر نشناس .... به جز اجی بقیشون به درد جرز دیوار هم نمیخوردم..... بذا با هم تیپای خودشون بگردن ...ام نیستن که ...........
دیگه فعلا خبری نیس

فعلا بای.....

+نوشته شده در پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب:,ساعت21:9توسط نازنین | |

 

سلام
چطورید ؟ وای چه قد خوشحالم به زودی اجی میبینم ... کلی انتظار این روز رو میکشیدم ....   وای هر چی میگذره به شروع مدرسه ها نزدیک تر میشیم ...اه اصن حوصله مدسه رو ندارم..... یکشنبه میرم مدسه مانتو مو عوض کنم زنه 2 سایز بزرگتر داده بهم فک کن ... رنگ سبز..... خدا کنه امسال سال خوبی باشه
چند زوز پیش داشتم فک میکردم..من با چه دمایی دوست بودم تا الان که فقط به ی جواب رسیدم نمک به حروم و قدر نشناس .... به جز اجی بقیشون به درد جرز دیوار هم نمیخوردم..... بذا با هم تیپای خودشون بگردن ...ام نیستن که ...........
دیگه فعلا خبری نیس

+نوشته شده در پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب:,ساعت21:6توسط نازنین | |

 

سلام
باش اشتی کردم ولی دیگه خیلی وقته که کاری به هم نداریم.... راسی این کسی که دارم ازش حرف می زنم پسر نیس ... فکرای بد ممنوع %
 خیلی ناراحتم من و اون که هر روزز به هم زنگ نمیزذیم روزمون خراب می شد حالا هیچ کاری بهم نداریم حالا چه قهر چه اشتی ...
.ئلم میخواد ی دوست پیدا کنم که هم من اون هم اون منو دوس داشته باشه ولی چه جوری ؟ دلم می خواد سرم بذارم رو شو نه هاشو گریه کنم .... دلم می خواد با یکی بحرفم ... یکی هسش ولی بعید میدونم بتونم حتی مطرح کنم براش موضو عو ..... اخه ی مدت ب شدت از هم بدمون می اومد حالا برم چی بگم بش ؟ بیا بام دوس شو ...مسخرم نمیکنه اخه ؟؟؟؟ صد درصد میکنه .
تو رو خدا دعا کنید یکی رو پیدا کنم ... من نمیتونم تنهایی رو تحمل کنم .؟؟؟ اصلا نمیتونم ... دلم میخواد اون بیاد ی چیز بگه منم بحث باز کنم....اخه اصولا هر کی که خودم انتخاب کردم یا بدرد نمیخورد واس دوستی یا کلا با هم فرق داشتیم... خلاصه من کلی دلم از این بابت شکسته ... و دلم ی ادم حسابی میخواد از اون خوشم میاد ولی اخه چه جوری بش بگم ...؟

برام دعا کنید ... من ار تنهاییی می ترسم ... خیلی زیاد

+نوشته شده در شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,ساعت19:29توسط نازنین | |

 

کمک کنید ... جدی نمیدونم چی کا کنم ... دارم خل میشم

 

+نوشته شده در چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:,ساعت18:56توسط نازنین | |

 

 
سلام
بچه ها دارم کلافه میشم تو رو خدا کمکم کنید...
دیشب پا گذاشتم رو غرورم بش اس دادم گفتم تکلیفمو روشن کن ... گفت روشن تر از این
دلم میخواس خفش کنم وقتی اینو گف .... چی کار کنم ؟؟؟؟؟ تو رو خدا کمک کنید؟؟؟
چی کار کنم ؟؟؟

+نوشته شده در چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:,ساعت18:42توسط نازنین | |