تنهای تنها .....

 

سلام ....
من اومدم ...دبیرستان واقعا سخته.... خیلی بده امسال ...اصن حال نمیده مشاورمون میگه باید روزی 4 ساعت حداقل درس بخونید ...فک کن ؟؟؟؟ ای هفته هم که همش امتحان داریم....
امروز همونی که باش قهر کردم بعد این همه مدت گف شماتو بده بات کار دارم.... خلاصه کلی حرف زد ...اخرشم مث همیشه .... مث بز میمونه اخه خدارو شکر باش قهر کردم .....
حالمو گرفت ایکبری.... بخدا .... دوباره همه خاطرات تلخمو اورد جلو چشمام .... اشغال لیاغتش همونایی اند که الان اطرا فشن.... من از خود راضی نیسم ولی خدایی اخلاقم صد برابر از اون بهتره .... با اون دوستاش .... دوستی باشون خریت محض بود.... ولی متاسفانه .من همیشه اشتباه انتخاب میکنم ... همیشه هم دودش بد جوری میره تو چشمم .... دیگه با هیچکی صمیمی نمیشم که بخواد بازیم بده ... فک کرده کیه دختره لات ......
حالم بد شد دوباره ...

برام دعا کنید موفق شم

+نوشته شده در چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:,ساعت20:45توسط نازنین | |